بازسازی و استفاده مجدد تطبیقی از ساختمان هایدن هنری هابسون ریچاردسون در سال ۱۸۷۵ یک چالش فنی و مفهومی بود. مالک که یک سازمان غیرانتفاعی بود، میخواست مسکن و خردهفروشی چند خانواری را در یک ساختمان پنج طبقه مخروبه ۸۵۰۰ متری که قبلا مستاجرین تجاری را در خود جای داده بود، وارد کند. از آنجایی که این محله در اواخر قرن نوزدهم بر تولید منسوجات متمرکز بود، ساکنان آن بیشتر مغازه های پوشاک و کلاه بودند. پس از ترکیبی از مشاغل در طول قرن بیستم، ساختمان هایدن در دهه 1960 به کانون سرگرمی بزرگسالان تبدیل شد زیرا این محله به منطقه چراغ قرمز بوستون، منطقه رزمی تبدیل شد.
این بنای تاریخی ثبت شده ملی در حاشیه محله چینی ها و منطقه تئاتر از زمان آتش سوزی در سال 1985 خالی بود. به دلیل آسیب های قابل توجه و بی توجهی، پوسته ساختمان نیاز به تعمیرات سنگ و بنایی همراه با سیستم های قاب بندی کف و سقف کاملاً جدید داشت. مهاربندیهای فولادی جانبی موجود که برای تثبیت نما پس از آتشسوزی نصب شدهاند، باید برای تطبیق بهتر با تغییر کاربری، دوباره کار میکردند. با توجه به کاربری مسکونی جدید، خروج یکی دیگر از چالش های فنی بود که تنها یک راه پله در ساختمان وجود داشت. راه خروج ثانویه در برنامه ریزی واحدها با استفاده خلاقانه از فضا و مذاکره مدبرانه با همسایگان حل شد.
قاعدتا احیای یک بنای تاریخی مهم توسط یک معمار بسیار برجسته آمریکایی یک چالش بزرگ بود. ساختمان هایدن، آغاز تفکر معمار هنری هابسون ریچاردسون در مورد چگونگی بیان ساختمانهای تجاری بزرگتر را که از مصالح ساختمانی جدید و پیشرفتهای مهندسی در آغاز قرن بیستم استفاده میکردند، تعریف میکند. ساختمان هایدن در اصل طرحی برای میدان مارشال در شیکاگو است که الگویی برای طراحی های اولیه آسمان خراش ها شد. در زمانی که معماران تلاش میکردند ساختمانها را مسکونیتر نشان دهند، ریچاردسون مقیاس عظیم را با خطوط سنگی بزرگ و پنجرههای گروهبندی شده در خلیجهای تکراری پذیرفت.
پس از کاوش بسیار در روشهای طراحی ریچاردسون و درک این موضوع که دیوار سنگهای قهوهای ساختمان هایدن یک ویژگی مهم تاریخی است، مفهوم انعکاس انبوه بیرونی دیوار به داخل شروع به شکلگیری کرد. این ضخیم شدن داخلی دیوار، لایههایی از عملکردهای جانبی را فراهم میکند، دقیقاً مانند کاری که ریچاردسون در خانههای خود انجام میداد، با برنامههای ثانویه که از کاربردهای اصلی زندگی، خواب و غذا خوردن پشتیبانی میکنند.
به عنوان مثال، انبار مواد غذایی، رختشویخانه، انبار کت و انبار کتاب، حجم زیادی را در امتداد دیوار فراهم میکند، ساکنان را به نمای تاریخی بازمیگرداند و لایهای از حریم خصوصی با پنجرههای کف تا سقف را در یک منطقه شهری شلوغ فراهم میکند. اتاقهای خواب از نمای تاریخی دور شدهاند تا بتوان کل دیوار را مانند زمانی که مدتها پیش به مستاجران تجاری خدمت میکرد، بهطور کلی تجربه کرد.
ورودی جدید در خیابان لاگرانج یک جبهه تاریخی را تعریف میکند و ایدههای جامد و پوچ ریچاردسون را وارونه میکند. در حالی که لابی و راه پله میزبان داستان تاریخ اجتماعی محله و مستأجران ساختمان از سال ۱۸۷۵ است. وظیفه ما بازسازی یک نقطه عطف ملی مهم و در عین حال حفظ مفهومی ایده های شکل دهنده آن بود.